کعبه عشق
تا عشق بوَد قبله و این دل به نماز است
هر شب دل من راهیِ صحرای حجاز است
*
من هم ز همان طایفه ی کشف و شهودم
در دیده ما جز رخ معشوقه مَجاز است
*
ما را نبوَد جز خم ابروی تو محراب
تا یاد تو در این دل پر سوز و گداز است
*
گر اشک شود سیل خروشان عجبی نیست
تا نرگسِ فتانِ تو در غمزه و ناز است
*
من در ره مجنون زده ام گام و چه ترسم ؟
گر راه چنین تفته و گر دور و دراز است
*
راهی که بوَد عاقبتش منزل مقصود
گیرم که گهی پست و گهی هم به فراز است
*
زرین غم دنیا چه خوری کز دم این عشق
هر بیت تو چون سجده به هنگام نماز است .
( آرش زرین )